آقای بهادینی می فرمایند:اینقدر بازی درنیار شاید فردا یی نباشه که بشه توش بازی کرد..
یه حاج خانمی داریم ما بهمون گفتند توی روضه امام حسین(علیه السلام) دل تون رو بدید دست سخنران تا بلکه از حرف های اون گناهاتون به گوشتون برسه و ونکته ای پیداکنید تا بلکه خوب بشید..
جای تون خالی دیشب رفته بودیم روضه گفتم بزار حالا که افتادیم تو چاهی پراز آمپاس این بار به یک حرف حاج خانممون گوش بدم ..دلم را دادم دست سخنران تا بلکه شاه کلید حل مشکلاتم بیاد دستم.. تا اینکه سخنران گفتند:
آقای بهادینی میفرمایند اینقدر بازی در نیار شاید فردایی نباشه که توش بازی کنی(در حدودهمین محتوا) سخنران گفتند :اینقدر نمیخواد گناه کنی بسه دیگه..بسه...
میگفتند :بعد نماز ذکر نمیخواد بگی تو باید به خودت بگی ..تا کی؟تاکی؟تاکی؟ ...بسه بسه بسه!!بازی در نیار !بازی درنیار!..می میریا!!می میریا!می مییییییریا.....حواست به خودت باشه...