از دلم تا لب ایوان شما
راهی نیست....
فقط چند قدم دلتنگی.......
مقداری لیاقت......
همین...........
بعضی موقعه ها توی تنهایی که گیر میکنی ومیری یه گوشه کز میکنی و تنهاکاری که ازت برمیاد اینه که فکرکنی میری به
گذشته ها به اینکه چی بودی و چی شدی؟؟چیکارهایی کردی که عاقبتت این شده چه چپزی باعث این شده که الان تنهابی؟؟
همچین موقعه ها یه ندایی ازتوی وجودت همش سرزنشت میکنه همش میگه توتقصیرکاری همش جوری سرکوفتت میزنه که اصلا تحمل نداری اون وقته که خودت نمیتونی خودتو تحمل کنی از خودت بدت میاد به عنوانی حالت از خودت بهم میخوره و......
همچین موقعه هایی که من گیر خودم می افتم به خودم میگم آره دختر تواگه خوب بودی امام حسین(علیه السلام )دعوتت میکرد زیارتش تو اگه خوب بودی امام رضا(علیه السلام)دعوتت میکرد پابوسش...
..اینا رو گفتم تا بگم:
"امام حسین(علیه السلام)امام رضا(علیه السلام)
* من دلم میشکنه وقتی که همه رفتن من جاموندم
*دلم میشکنه وقتیه همه ی اطرافیانم رفتن الا من
*دلم میشکنه وقتی که اطرافیانم تندو تند میرن مشهد درحالی که من اندر خم یه کوچه ام..!!
*دلم میشکنه وقتی که....!!!
دلتون میاد؟؟؟یه دخترتنهای تنهاکه بجز خودش کسی دردشونمیدونه حتی بعضی وقتها خودشم از خودش خبرنداره رو تنها بذارید آره؟؟(شنیدم معرفت روباید ازاهل بیت یادبگیریم)