دوشنبه ۱۰ آبان ۹۵
خداحافظ محرم
خداحافظ ماه حسین؛ خدانگهدارت...!
نمیدانم دوباره تو را خواهم دید یا نه...؟!
و اگر این آخرین محرمم باشد، بگو همیشه مشکی به تن میکرد و دوست داشت نامش با نام شما عجین شود...!
گرچه جوانی میکرد، اما از اعماق وجودش تو را از ته دلش دوست داشت و ارادتمند شما بود...!
با چای روضه،صفا میکرد و سرش درد میکرد برای نوکری...!
محرم جان؛تو را به خدا میسپارم و دلم شور میزند برای" صفری " که از سفر میرسد...!