يكشنبه ۲۹ اسفند ۹۵
دلم میخواد غر بزنم غررررررر
کاش یه آدم با اعصاب پیدا میشد ومینشست جلوی من ومن تمام آنچه که دراین دلم جمع کرده ام را یکباره هوار میکردم روی سرش..
من لازم دارم ساعتی باشد تا من آزادانه غربزنم بدون اینکه به کسی بر بخورد و عصبانی بشود..
غر بزنم از اینکه تازه فهمیدم فردا ظهر سال تحویل است وتا چند ساعتی پیش فکر میکردم سه شنبه ظهر عید است
ازاینکه نصف بیشتر کارهای خانه مانده است
ازاینکه هیچ کس با من همکاری نمیکند و من همیشه باید درحسرت گروهی فوق العاده بمانم.
ازاینکه دلم کار تشکیلاتی میخواهد
ازاینکه این تلویزیون بیشعور همش وقتم را میگیرد و نگاهم را سطحی می کند.
دلممممم میخواد هوااااار بکشم از دست این فکر وخیال دنیایی..
یک کسی پیداشود بیاید بمن بگووید بالای چشمم آبروست تا نصفش کنم ،خفه اش کنم، له اش کنم..
چرا عید به این زودی رسید!!
چرا زبانم به 96نمیچرخد؟